درباره ما
پیشرفتهای کشور در فناوری نانو که حاصل موفقیت در جلب نظر و همراهی جامعهی علمی و توانمندسازی نیروی انسانی متخصص و تأمین و ایجاد زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری مورد نیاز است، راههای جدیدی را بر روی توسعهی این فناوری در کشور گشوده است. به طوری که کشور در حال حاضر وارد مرحله تجاریسازی فناوری نانو و تولید ثروت از این فناوری شده است. سیاستگذاران، مدیران صنعتی و پژوهشگران دانشگاهی اهداف بالاتری را پیش رو قرار دادهاند و از صادرات فناوری نانوی ایرانی در سطح بینالمللی سخن میگویند. وضعیت کنونی پیشرفت حوزهی فناوری نانو در کشور چنان است که هر ناظر باانصافی حتی با در نظر گرفتن کاستیهای موجود، در مجموع اذعان میکند که ردپای یک سیاستگذاری سنجیده و منسجم در توسعهی فناوری نانوی ایران دیده میشود. به این ترتیب، استاید دانشگاه، مدیران و سیاستگذاران سایر حوزههای توسعه و مدیران جوانی که بهتدریج وارد عرصههای مدیریتی کشور میشوند، با چنین پرسشهایی رو به رو هستند: از میان سیاستهای بدیلی که برای هر یک از ابعاد توسعهی فناوری نانو وجود داشتند، چگونه گزینههایی خاص انتخاب شد؟ چرا در زمینهی ترویج و حمایت از منابع انسانی، به جای سیاست «ایجاد جزیرهی کیفیت»، یعنی ایجاد یک یا چند مرکز پژوهشی پیشرو در حوزهی نانو و متمرکز کردن امکانات در آنها، سیاست «ایجاد عزم گستردهی ملی» در پیش گرفته شد؟
علاوه بر پرسشهای مربوط به جزئیات سیاستها، پرسشهای کلیتری هم وجود دارند: این سیاستگذاری منسجم چگونه متولد شد؟ ساختار و ماهیت آن چه بود؟ آیندهی متصور برای آن چه بوده است؟ از این تجربه چه درسهایی را میتوان برای پیشرفت علمی و فناورانهی کشور گرفت؟
با این دغدغه بود که اندیشکده سیاست نگاری نانو ایران وابسته به ستاد ویژهی توسعهی فناوری نانو تلاش خود را برای یافتن پاسخ این پرسشها آغاز کرد. در نخستین گام، لازم بود که دانش نهفته در سینهی دانشمندان و مدیران تلاشگری که راه را آغاز کردند، بهصورت مکتوب جمعآوری شود و نگارهای از فرایند توسعهی نانو در کشور و سیاستهای شکلدهندهی آن ترسیم شود. سیاستنگاری و ترسیم تصویری منسجم و تاریخی از آنچه که رخ داده است، ابزار مهمی برای بازسازی بخشهایی از تصویر پنهان واقعیتها است؛ تصویری که به علل مختلف از جمله مکتوب نشدن چرایی تصمیمها و سیاستهای سیاستگذاران، اکنون ناقص به نظر میرسد. از سالهای دهه 1380 شمسی، فرایندی تکاملی و پرجنبوجوشی در عرصه علم و فناوری رخ داده است که اینک شاهد نتایج و آثار آن هستیم؛ نتایجی که بخشی از آن از جنس روالها و آییننامهها و استانداردها و بخشی دیگر از جنس محصولات عینی مانند سرمایهی انسانی توانمند و محصولات صنعتی و فناورانه است.
دستاوردهای توسعهی فناوری نانو برای کشورمان بسیار مهمتر و وسیعتر از تولید چند نوع نانوماده یا تأسیس چند شرکت تولیدکنندهی محصولات نانو یا تولید چند هزار مقاله است. آنچه توسعهی فناوری نانو در ایران را حائز اهمیت بیشتری کرده، درسهایی است که کشور از تجربهی توسعهی این فناوری میآموزد؛ درسهایی که چهبسا مهمتر از نتایج بهرهگیری از فناوری نانو هستند. اگر نکاتی را که در مسیر توسعهی این فناوری فراگرفتهایم، دریابیم و به سایر حوزهها تعمیم دهیم، میتوانیم به نتایج بزرگتر و دستاوردهای ارزشمندتری برسیم. تجربهی توسعهی فناوری نانو بهطور عملی به ما میآموزد که چگونه میتوان با برنامهریزی مناسب در هر مسیری رشد کرد، البته نه برنامهریزی روی کاغذ، بلکه برنامهریزی همراه با عمل و ساختاری مناسب برای راهبری برنامه. اگر همزمان با تغییر دولتها، مدیریت و راهبری ستاد ویژهی توسعهی فناوری نانو و سیاستهای آن نیز دستخوش تغییرات پیدرپی میشد، شاید اکنون کسی آغاز این برنامه را هم به یاد نمیآورد. این نکته یکی از درسهایی است که میتوان از مشاهدهی تجربه توسعهی فناوری نانو آموخت. اگرچه سیاستهای توسعهی فناوری نانو در کشورمان همواره منتقدانی داشته و دارد، اما وجود بحثهای انتقادی دربارهی ظرفیتها و روند توسعهی فناوری نانو در ایران با مطالعه و درسآموزی از آثار توسعهی این فناوری در کشورمان منافاتی ندارد و تجربیات بهدستآمده در مسیر توسعهی این فناوری، همچنان برای ما منبعی ارزشمند برای یادگیری است. به این ترتیب، اگر مسیری که راهبری و سیاستگذاری فناوری نانو تا کنون پیموده است، به صورتی نظاممند مرور و ثبت شود، میتوان هم درسهای نظری و هم درسهای عملی از آن آموخت و از ناکامیها و موفقیتهای آن برای رسیدن به اهداف مهم در آینده درس گرفت.
بنابراین باید تجربهها را بررسی و شناسایی کرد و از آنها درس گرفت و آنگاه با توجه به مقتضیات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، سیاستها را استخراج و اجرا کرد. از آنجاکه در دنیای امروز، فرایند سیاستگذاری، فرایند مدیریت و بهویژه، سیاستگذاری علم و فناوری یک سرفصل دانشگاهی محسوب میشود، باید این اندیشهها و تجارب را بهگونهای ثبت و مستند کرد تا در حوزهی سیاستگذاری برای توسعهی علم و فناوری به درسهای مفید و قابل انتقال تبدیل شوند. تلاش اندیشکده سیاست نگاری نانو ایران برای سیاستنگاری توسعهی فناوری نانو در کشور در همین راستا بوده است.
تلاشی که نام «سیاستنگاری» را برای آن انتخاب کردهایم، بخشی از فرایندی است که میتواند به فهم وجوه مختلف سیاستگذاری و در پی آن، به پیشرفت فناوری نانو (یا هر فناوری دیگری که مورد مطالعه قرار گیرد) در کشور کمک کند. بخشی از فرایند سیاستنگاری از طریق تدوین تاریخ شفاهی شکل میگیرد و منبع اعتبار تاریخ شفاهی، استناد آن به راویان است. هر یک از این راویان از منظری متفاوت و از جایگاهی که خود در آن بودهاند، تاریخ را بیان میکنند. آنجا که سخن از ایدهها و دلایل مکتوبنشدهای میرود که بر اساس آن سیاستی خاص اتخاذ و سیاستی دیگر کنار گذارده شده، شخصی بودن استنباطها و استدلالها مشهودتر میشود. بنابراین باید به کمک اسناد مکتوب و با کنار هم گذاشتن روایتهای مختلفی که یک فرایند تاریخی را از منظرها و جایگاههای گوناگون بیان میکنند، الگویی توصیفی برای آنچه رخ داده (بدون ورود به عرصهی تحلیل ضعفها و قوتهای تصمیمها و اقدامات انجامشده) ترسیم شود. در این مجموعه تلاشهایی را که به تولید الگوی توصیفی پیشرفت منجر میشوند، «سیاستنگاری» نامیدهایم.
این الگوی توصیفی که با عنوان «الگوی پیشرفت فناوری نانو» نامگذاری شده است، میتواند از یک سو برای بازیگران کلیدی توسعهی فناوری نانو در کشور و کارشناسان و مدیران این حوزه آموزنده باشد و از سوی دیگر، امکان انتقال تجربهی توسعهی این فناوری را به سیاستگذاران کشور در سایر حوزههای توسعه فراهم کند. در گام بعدی، با داشتن یک الگوی توصیفی معتبر، ارائهی تحلیلی مستند و واقعبینانه از ضعفها و قوتهای فرایند سیاستگذاری توسعه فناوری نانو در کشور امکانپذیر خواهد شد.