
: ۱۳۹۸/۱۲/۲۲
: ۷۶۴
خرق عادت در توسعه فناوری کشور
در زمانیکه حتی ساخت یک وسیله آزمایشگاهی ساده مثل گرمکن1 در کشور انجام نمیشد، ستاد توسعه فناورینانو عزم خود را جزم کرد تا برای ساخت تجهیزات آزمایشگاهی گامهایی جدی بردارد. این انگیزه ستاد سرآغاز تحولی سازنده در توسعه فناورینانو شد. گرچه این برنامه در مسیر بلوغ خود قرار دارد و در این مسیر با چالشهای جدیدی مواجه میشود که نیاز به چاره اندیشی دارد، اما میتواند در حوزه سایر فناوریها نیز قابل الگوبرداری و راهگشا باشد. هم صحبتی با دکتر علی بیتالهی به عنوان یکی از تصمیمگیران این حوزه که در پیشبرد این برنامه نقش اساسی ایفا کرده است، زوایای مختلف سیاست ساخت تجهیزات آزمایشگاهی نانو در کشور را روشن میسازد.
وی دانش آموخته دانشگاه لیدز انگلستان و استاد دانشگاه علم و صنعت در رشته مهندسی و علم مواد است. ایشان از بدو تشکیل ستاد ویژه توسعه فناورینانو با این مجموعه همکاری داشته است و از اعضای حقیقی ستاد بوده است. به علاوه مدیریت کمیته استاندارد و ایمنی نانو و نیز کارگروه همکاریهای بینالمللی این ستاد را بر عهده داشته است.
چه مسایلی باعث شد تا انگیزه ساخت تجهیزات آزمایشگاهی نانو در داخل کشور در میان مدیران و تصمیمگیران ستاد توسعه فناورینانو قوت بگیرد؟ همچنین جدی شدن تفکر ساخت داخل یکی دوسال پس از شکلگیری شبکه آزمایشگاهی نانو صورت گرفت، اگر ارتباطی بین این دو موضوع وجود دارد نیز شنیدنی و جذاب خواهد بود.
در سالهای ابتدایی تشکیل ستاد، برای پشتیبانی فعالیتهای محققان و صنعت در حوزه نانو، نیاز به تجهیزات احساس شد. با توجه به تحریم با مشکلات عدیدهای در تامین تجهیزات مورد نیاز مواجه بودیم. روند تحریم مدام شدت بیشتری پیدا میکرد. به طوریکه شرکتهای خارجی حتی بعضی از سادهترین تجهیزات را به ما نمیفروختند. حتی اگر مراکزی هم راضی میشدند این تجهیزات را در اختیار ما قرار بدهد، فرایند انتقال پول مشکلساز میشد. مشکل دیگر معضل نگهداری، تعمیرات و خدمات پس از فروش بود.
مدتی که از شروع به کار شبکه آزمایشگاهی نانو گذشت مشکل تعمیرات و خدمات نامناسب پس از فروش نمایان شد. برای شناخت این مشکل لازم است بدانیم مکانیزم وارد کردن تجهیزات به کشور چیست؟ روش کار به این صورت است که در دانشگاه بودجهای را به خرید تجهیزات اختصاص میدهند و به عنوان مثال به دانشکده مواد میگویند، شما اینقدر بودجه دارید. ببینید که چه نیاز دارید و برای خرید اقدام کنید. گروهی نیازها را بررسی کرده و دستگاه مورد نیاز برای خرید را تعیین میکنند. دانشکده درخواست خرید تجهیز مورد نظر را به دانشگاه میدهد. مامور خرید با نمایندگیهای فروش ارتباط برقرار میکند و در نهایت دستگاه مورد نظر خریداری میشود. در ابتدا اغلب شرکتهای وارد کننده تجهیزات، ادعای همه نوع سرویس و خدمات میکنند، در صورتی که برخی از آنها هنوز هم سطحیترین خدمات اولیه را ارائه میدهند. به این صورت که اگر دستگاهی اشکال عمده پیدا کند این شرکتها تنها قطعه مورد نیاز را از خارج خریداری میکنند. حتی خدمات در این سطح هم یعنی خریداری قطعات مورد نیاز، در دوران تحریم قفل شد؛ چرا که دیگر شرکتهای تولیدکننده قطعات مورد نیاز را نمیفروختند. به اینترتیب در آغاز دوران تشدید تحریمها، خیلی از دستگاهها از رده کاری خارج میشدند. از طرف دیگر خیلی از این دستگاهها پیچیدگی خاص دارند و قطعاتی نیاز داشتند که در داخل توان ساخت آن وجود نداشت.
بنابراین خرید تجهیزات از خارج میتوانست برای مدت محدودی کارایی داشته باشد. ما برای توسعه فناورینانو نیاز به تجهیزات داشتیم که هم در زمینه خرید آن از خارج با مشکل مواجه بودیم و هم بعد از خرید به مانع تعمیرات و خدمات پس از فروش برخورد میکردیم. شرایط تحریم این وضعیت را پیچیدهتر کرد و بهانههای شرکتهای فروش تجهیزات برای ندادن خدمات مناسب بیشتر شد.
به خدمات پس از فروش نامناسب اشاره کردید. مثالهایی از این دست، مشکل خدمات پس از فروش تجهیزات آزمایشگاهی را بیشتر روشن میکند.
وارد کنندگان دستگاهها بیشتر تاجر هستند و اطلاعات فنی از دستگاهها ندارند. در موقع فروش تنها کاتالوگ را به خریدار نشان میدهند و یک یا چند کار سطحی دستگاه را هم میدانند. اما کار که کمی پیچیده میشود میگویند که این کار ما نیست و باید تکنسین از خارج بیاوریم. آمدن تکنسین از خارج هم هزینه زیادی دارد. دانشگاههای ما مگر استطاعت مالی این را دارند؟ از طرفی دانشگاهها پول برای خرید تجهیز میگذارند، ولی برای نگهداری آن بودجهای در نظرنمیگیرند. حتی اگر یک تکنسین هم حاضر شود از خارج بیاید و یا در داخل بتواند دستگاه را تعمیر کند پولی برای آن ندارند.
متاسفانه کارهای غیر اخلاقی این شرکتها و ارتباطشان با شرکتهای خارجی، پیچیدگیهایی را برای خدمات پس از فروش ایجاد میکرد که هنوز هم وجود دارد. البته این مشکل در سطح ملی وجود دارد و متولی برای این بخش وجود ندارد. اگر ما به کمپانی فیلیپس اجازه میدهیم که 20 دستگاه در ایران بفروشد، باید موظف باشد که تکنسین مستقر و آموزش دیده در ایران داشته باشد تا بتوانیم از این سرمایه ملی حفاظت کنیم. این موضوع از جنبههای مختلف به وزارت صنعت، وزارت علوم و خود دانشگاهها ارتباط دارد.
به اینترتیب انگیزه کافی برای ورود به عرصه ساخت تجهیزات آزمایشگاهی نانو وجود داشت. این برنامه چه زمانی در ستاد کلید خورد؟
شروع این سیاست از ساخت دستگاه اس تی ام (STM2) بود که در یکی از شرکتها انجام شد. با ساخته شدن موفقیتآمیز این دستگاه، بارقه امیدی در ذهن ما ایجاد شد تا به مسئله ساخت داخل بیشتر توجه کنیم. کشور ما به لحاظ توانمندی نیروهای انسانی وضعیت خیلی خوبی داشته و دارد. از طرفی این تجهیزات اغلب از بخشهای الکترونیکی، مکانیکی و مواردی از این قبیل تشکیل شدهاند که کارشناسان مسلط فراوانی در این زمینه داریم. یک برنامه راهبردی مشخص میتوانست این متخصصان را در مسیر ساخت تجهیزات قرار دهد. ما میدانستیم که دستگاه اس تی ام پیچیدگیهایی دارد. خدا به مهندس سجادی3 قوت دهد. ایشان یک فرد کلیدی و راهبردی در پیشبرد برنامههای نانوی کشور از جمله ساخت تجهیزات بودند. ایشان با تشخیص درستی که داشتند، هم انگیزه را ایجاد کردند و هم روحیه دادند.
چنانچه عنوان کردید با حمایت از ساخت دستگاه اس تی ام، عملا برنامه ساخت داخل در ستاد کلید خورد. این پروژه یعنی ساخت دستگاه اس تی ام چگونه مطرح شد و چه عقبهای داشت؟ چرا این پروژه برای ورود به حوزه ساخت انتخاب شد؟
قضیه از اینجا شروع شد که دکتر سرکار که ریاست مرکز رشد لوازم و تجهیزات پزشکی را بر عهده داشت با همکاری دکتر صابر توانستند مشابه دستگاهی از دستگاه اس تی ام موجود در بازار بسازند و توسط آن تصویری از ساختار گرافیت به دست بیاورند. آنها به دنبال این بودند که کار را ادامه دهند تا تصویر با کیفیت دستگاههای موجود بگیرند. دکتر سرکار با مهندس سجادی صحبت کردند و گفتند اگر حمایت کنید ما میتوانیم دستگاهی با کیفیت دستگاههای حاضر بسازیم. این موضوع در حد حرف بود و اطمینانی از اینکه ساخت دستگاه امکان داشت یا نه وجود نداشت. اما مهندس سجادی با شناخت و شم درستی که داشتند، روی آن سرمایهگذاری کردند. به این صورت که ایشان 3 عدد از این دستگاه را پیش خرید کردند و دکتر سرکار تعهد داشتند که این سه دستگاه را سر موعد به ستاد تحویل دهند. من چون در حوزه نانو از پیش کار میکردم، به پیچیدگیها و سختی این کار شناخت داشتم. وقتی دکتر سرکار چنین پیشنهادی دادند، من باور نداشتم بتوانند این کار را به سرانجام برسانند و در دلم گفتم: انشاالله موفق باشید! چون دستگاه اس تی ام بسیار پیچیده است. در نهایت ظرف مدت کمی یعنی در حدود 6 ماه، این دستگاه ساخته شد. این نشاندهنده ظرفیتهای انسانی ما است که خیلی اوقات بیتوجه از کنارش میگذریم.
بعد از ساخته شدن دستگاه، قرار شد که آن را در یک از نشستهای شبکه آزمایشگاهی نانو، پرده برداری کنیم. مدیران شبکه را دعوت کردیم که همه استاد و متخصص بودند. ساخته شدن این دستگاه در داخل برای آنها یک شوک بود. حتی یکی از اساتید متخصص حوزه نانو صراحتا گفتند که باورشان نمیشود دستگاه ساخته شده کارایی لازم را داشته باشد. گفتیم ما این دستگاههای ساخته شده را به شما امانت میدهیم میتوانید با آنها کار کنید. پس از کار با این دستگاهها کارایی مطلوب آنها مورد تایید قرار گرفت.
بعد از ساخته شدن اولین دستگاه و موفقیت آن، ستاد چه روشی را برای ورود گسترده به حوزه ساخت در پیش گرفت؟ روش رایج در کشور برای شناسایی توانمندیها این است که فراخوان میدهند و متقاضیان پیشنهاد خود را برای همکاری ارائه میدهند. آیا ستاد هم از این روش استفاده کرد؟
شاکله اصلی این ایدهها در اردوهایی رخ میداد که ستاد برای تصمیمگیری و بحث و بررسی بر روی ایدههای کاری ترتیب میداد. قبل از اردو روی جنبههای مختلف آن فکر میشد و یک آییننامه پیشنویس تهیه میشد. در اردوی دو روز توی یک اتاق از صبح تا شب بحث میشد تا نهایتا برای اجرا جمعبندی میشد. بالاخره در سال 84 در یکی از اردوها آییننامه ساخت تجهیزات داخل تصویب شد و در همان سال سیاستهای حمایتی از ساخت تجهیزات شروع شد. اولین سوال این بود که چگونه متخصصان این حوزه را شناسایی کنیم؟ یک گزینه این بود که فراخوان بدهیم و هر کس که توانایی ساخت تجهیزات را دارد، خودش را به ستاد معرفی کند. به این نتیجه رسیدیم که این روش وقتگیر است و بدون اینکه نتیجه خوبی داشته باشد تنها انرژی سیستم را میگیرد. معمولا در زمینههای پژوهشی فراخوان داده میشود. در حالیکه ستاد به این پروژهها نگاه تحقیقاتی و پژوهشی نداشت، بلکه رویکرد آن توسعه فناوری بود. بنابراین لازم بود خودمان بررسیهایی انجام دهیم و توانمندیها را شناسایی کنیم. سپس توانمندیهای شناسایی شده را ارزیابی کرده و به آنها ماموریت ساخت بدهیم.
شناسایی توانمندیها در شرایطی که ساخت تجهیزات، پیشزمینه جدی در کشور نداشت کار سختی بود. ستاد چه مکانیزمی را در پیش گرفت؟ آیا اصلا در آن زمان توانمندیهای ویژه این حوزه در کشور وجود داشت؟
تصمیم بر آن شد که پایان نامههایی که به نوعی با ساخت تجهیزات مرتبط بودند و تجهیزاتی در سطح ساخت نمونه اولیه4 یا مقدماتی ساخته بودند شناسایی شوند. سپس این پایاننامهها ارزیابی و داوری شده و در نهایت موارد مورد نظر طی یک فعالیت کارشناسی انتخاب شوند. پس از انتخاب مواردی که قابلیت ساخت دستگاه در آنها دیده میشد، یک تیم متخصص با فرد یا افراد صاحب پایاننامه جلساتی را برگزار میکردند. در این جلسات سیاستهای ستاد برای آنها ارائه میشد و فرایند ساخت دستگاه مورد نظر در مسیر فعالیتهای ستاد قرار میگرفت. بله مواردی وجود داشت که قابل پیگیری بودند. یکی از این موارد، پایاننامه دکتر فریدی بود.
در مورد پروژه دکتر فریدی بیشتر مایلیم بدانیم. آیا ساخت این دستگاه مانند دستگاه STM موفقیت آمیز بود؟
پروژه دکترای دکتر فریدی5 در حوزه نانو الیاف بود و نیاز داشتند مادهای را تهیه کنند، اما دستگاه مربوطه را نداشتند. بنابراین در جریان پروژه دکترای خود دست بهکار شده و یک نمونه اولیه از دستگاه را ساخته بودند. ستاد به ایشان پیشنهاد داد دستگاه خود را ارتقا دهد به طوریکه قابلیت فروش داشته باشد. ایشان قبول کردند و ستاد با مکانیزم پیش خرید، هزینه ساخت سه دستگاه را به ایشان دادند و قرار شد ستاد خودش برای پیدا کردن مشتری هم اقدام کند. لازم به ذکر است تمام دانشکدههایی که در حوزه نانو کار میکنند به این دستگاه نیاز دارند، در حالیکه دستگاه خارجی هم خیلی گران است. دکتر فریدی این دستگاه را ساخت و حتی در گامهای بعدی به سمت توسعه مقیاس و کارکرد صنعتی نیز هدایت شد.
به طور کلی ستاد پس از شناسایی توانمندیها، چه حمایتهایی از آنها میکرد؟
در کل حمایت به این صورت بود که به آنها کمک کنیم تا اولا نمونه دستگاه ساخته شده را ارتقا دهند و دوم برای تجهیزات ساخته شده آنها بازاری ایجاد کنیم. بهگونهای که تمایل داشته باشند فعالیت خودشان را به صورت جدیتر در قالب یک شرکت تولید کننده ادامه بدهند. به این شکل بود که برنامه ساخت با توجه به همه ملاحظات مربوط به ساخت تجهیزات نانو در داخل کشور قوت گرفت و تعداد این شرکتها و تعداد تجهیزات ساخته شده به مرور رو به افزایش گذاشت.
آنطور که ذکر کردید، ستاد قرار شد برای بازار تجهیزات نیز در کنار حمایت از ساخت چارهای بیندیشد. بالاخره چه راه حلی برای بازار تجهیزات اندیشیده شد؟ در اولین دستگاه خود ستاد خریدار بود اما به هر حال خود مصرف کننده نهایی نبود و با افزایش تعداد تجهیزات ساخته شده، مشکل بازار باید به نحوی حل میشد. از طرفی لازم بود این تجهیزات در کنار تجهیزات خارجی که برندهای معتبر و شناخته شدهای هستند، جای خود را در بازار داخل باز کنند.
یکی از مهمترین گامهایی که در جهت پشتیبانی توسعه ساخت تجهیزات در داخل کشور انجام شد، حمایت از خرید تجهیزات ساخت داخل در قالب نمایشگاه «تجهیزات و مواد آزمایشگاهی ساخت ایران» بود که از سال 91 شروع شد. برای اینکه بازار خوبی برای محصولات ساخت داخل در حوزه نانو ایجاد شود، توافقی بین معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و وزارتخانههای علوم و بهداشت در آن سال انجام شد. بر اساس این توافق، یارانه مناسب به میزان 50 درصد قیمت دستگاهها به دانشگاهها و مراکز علمی کشور در قالب نمایشگاه «تجهیزات و مواد آزمایشگاهی ساخت ایران» داده شد تا از تجهیزات ساخت داخل خرید کنند. این تدبیر این نوید را به شرکتهای سازنده تجهیزات میداد که ساخت داخل، یک جریان پایدار است و مجموعههایی مثل ستاد و معاونت علمی و فناوری، به دنبال تقویت آن هستند. به صورتیکه حتی برای بازار این محصولات به دنبال راه حل بوده و اقدام عملی میکنند. بر اساس این توافق سهسال پیش اولین نمایشگاه ساخت ایران برگزار شد.
آیا در اولین نمایشگاه ساخت ایران، از خرید این تجهیزات استقبال شد؟
آن زمان برای ما هم سوال بود که چه کسی جنس ایرانی میخرد؟ برگزارکنندگان نمایشگاه تصمیم گرفتند که همان سیاست تشویق و حمایتی را دنبال کنیم. در آن زمان خانم دکتر سلطانخواه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری بودند. در اولین نمایشگاه بیش از 100 تجهیز عرضه شد. تصمیم بر آن شد که هر کس این تجهیزات را بخرد و 50 درصد هزینه آن مورد حمایت قرارگیرد. سال اول دانشگاهها آمدند و دیدند دستگاههایی ساخته شده است که واقعا نیاز دارند. اگر میخواستند دستگاه مشابه را از خارج کشور تامین کنند، قیمت آن بالا بود. از سوی دیگر اگر از داخل میخریدند نیاز به ارز هم نداشتند. ضمن این که اینجا سازنده در دسترس است و اگر دستگاه خراب میشد، به راحتی او را برای تعمیر پیدا میکردند. در اولین نمایشگاه حدودا 17 میلیارد تومان فاکتور خرید جمع شد. قرار شد که، یک سهم را معاونت و یک سهمی را هم خود دانشگاهها بدهند.
برگزاری نمایشگاه در سالهای بعد چه روندی را طی کرد.
سال دوم برنامه مفصلتر شد و قرار شد حمایتها گستردهتر باشد. تعداد شرکتها و تعداد محصولات هم بیشتر شده بود. با موفقیت اولین نمایشگاه و حضور دانشگاهها و متخصصان در این نمایشگاه تصمیم بر آن شد تا یک گام تکمیلی برداشته شود. در نمایشگاه اول همه تجهیزات ساخت داخل را به یک چشم نگاه کردیم. به این معنی که حمایت برای همه تجهیزات مشابه بود. اما الان تجهیزات سطح بندی شده است. تجهیزات از نظر سطح فناوری به سه دسته Mid Tech ،high Tech و Low Tech تقسیمبندی شدهاند که میزان حمایتها از هر کدام متفاوت است. خوشبختانه سال گذشته نزدیک 1000 میلیارد تومان درخواست خرید تجهیزات از دانشگاهها و مراکز علمی و آموزش و پرورش در نمایشگاه ثبت شد.
اعتقاد من این است که برگزاری نمایشگاه عاملی برای رشد شرکتهای سازنده شد. به عنوان مثال شرکتی 50 سفارش در نمایشگاه میگرفت که لازم بود شرکت کوچک خود را توسعه دهد. مثلا نیروی جدید استخدام کند یا واحد تحقیق و توسعه خود را توسعه دهد. الان بیش از 30 شرکت ساخت تجهیزات نانویی داریم. لازم است بررسی شود ورود به حوزه ساخت تجهیزات چه میزان اشتغالزایی و به اقتصاد کشور کمک کرده است. واقعا اگر این ظرفیت در داخل ایجاد نمیشد این همه تجهیزات مورد نیاز از کجا تامین میشد؟
چگونه تایید میشد که یک دستگاه ساخت داخل است. آیا تعریفی برای ساخت داخل بودن تجهیزات وجود داشت؟
برای شرکتدادن سازندهها در نمایشگاه، تعریف خاصی از ساخت داخل معین شده بود که مشخص میکرد چه دستگاهی را میتوان گفت ساخت داخل هست یا نیست. اگر دستگاهی 80 درصد آن در داخل ساخته شده بود، مورد قبول بود. سیاست فعلی هم همین است. این طبیعی است که دستگاهها قطعاتی نیاز دارند که ممکن است در داخل کشور وجود نداشته باشد. اما این لازم بود که طراحی دستگاه و ساخت قسمت بیشتر قطعات در داخل کشور انجام شده باشد. برای ارزیابی این مسئله تیمهای کارشناسی در معاونت علمی و فناوری وجود داشتند که میزان درصد ساخت داخل را تعیین میکردند. افراد کمیته تخصصی از همکاران ستاد و همچنین از کسانیکه به طور ویژه در زمینه دستگاه مورد نظر تخصص داشتند، تشکیل میشد. از آنجا که کل برنامه برگزاری نمایشگاه را ستاد نانو مدیریت میکرد، افراد این کمیته را نیز ستاد به معاونت پیشنهاد داد. شناسایی سازندگان، ارائه تاییدیههای لازم برای حضور در نمایشگاه، تنظیم قرارداد با شرکتها، تعهدات شرکتها در مقابل خریدارها، طراحی نرمافزاری برای پیش ثبتنام شرکتها همگی توسط ستاد انجام شد. تمام فرایند مالی هم که نسبتا پیچیده است، از طریق صندوق نانو انجام گرفت.
برای ساخت دستگاهها، سازندهها چه روشی را پیش میگرفتند؟ آیا طراحی پایه، طراحی مفهومی را خودشان انجام میدادند یا روش آنها مهندسی معکوس بوده است؟
به طورکلی در بحث ساخت تجهیزات در دنیا، به این صورت نیست که یک نفر درگیر ساخت شود و صفر تا صد کار را انجام دهد. بلکه آنچه مهم است مدیریت ساخت است. یعنی یک تیم سازنده نیاز است و کسی که کار ساخت را مدیریت میکند باید بداند که چه چیزهایی را لازم دارد. به عنوان مثال در بخش سختافزار لازم است قطعات مورد نیاز شناسایی شوند و آنگاه مشخص شود که چه قطعاتی را از چه راههایی میشود تامین کرد. بنابراین نیازی به ساخت همه قطعات نیست. آنچه مهم است طراحی کل است که سازنده باید خودش انجام دهد.
از آنجا که بازار فناوریهای پیشرفته ایران کوچک است، دستگاههای ساخته شده لازم است صادر شوند. به همین خاطر در ساخت دستگاهها به شرکتها میگوییم به هیچوجه نباید از دستگاههای مشابه کپی کنند. زیرا این کار در بلندمدت محکوم به شکست است و نمیتوانند دستگاههای خود را در خارج از کشور عرضه کنند. نتیجه توجه ستاد به این امر این است که در حال حاضر درصد بالایی از پتنتهای بینالمللی ستاد متعلق به شرکتهای ساخت تجهیزات است.
در مورد پتنت شدن تجهیزات ساخته شده در داخل، لازم است زیرساختهایی از قبل وجود داشته باشند و یا ایجاد شوند. آیا زیرساختهای لازم برای ساخت تجهیزات از جمله مالکیت فکری به حد کفایت در کشور وجود داشتند؟ اگر پاسخ منفی است ستاد چه راهبردی را برای حل این مسئله در پیش گرفت؟
اگر یک جریان بخواهد اثرات ملی داشته باشد، خیلی از مسائل را باید در کنارش دید. قبلا هیچ زیرساخت آمادهای برای ساخت تجهیزات در کشور وجود نداشت. خلاءهای اجرایی و مدیریتی زیادی وجود داشت که لازم بود ستاد برای آنها راهحلی بیابد. ستاد در برنامه ساخت تجهیزات یک جریان را از صفر شروع کرد و ریشهای به آن نگاه کرد. البته در همه برنامههای ستاد اینگونه است. من همیشه میگویم ستاد برخی از بخشها را خودش جراحی کرد تا توانست جریان ساخت تجهیزات در داخل را پیش ببرد.
برای موفق شدن سیاست ساخت داخل تجهیزات، برنامههای مختلفی طراحی شد که مواردی چون بازارسازی، حمایت از سازندهها، استانداردها و تاییدیههای مختلف مورد نیاز را در نظر بگیرد. به عنوان مثال برای اینکه تجهیزات ساخته شده بتوانند در بازار وارد شوند، لازم بود استانداردها و تاییدیههای لازم را مثل تاییدیه سی ای (CE) اروپا، توف (TUV) آلمان و یا تاییدیههای دیگری که در سطح ملی لازم بود دریافت کنند. در مسیر اخذ تاییدیههای بینالمللی باز هم با مشکل تحریم مواجه بودیم. بسیاری از موسسات و سازمانهای بینالمللی، به ویژه اروپایی، حاضر نبودند برای گرفتن استانداردهای لازم با ستاد و شرکتهای سازنده ایرانی همکاری داشته باشند. بنابراین ما مجبور بودیم که راهکارهای مختلفی را دنبال کنیم تا بر این مشکل فائق بیاییم. خوشبختانه با شناساییهایی که در ارتباط با شرکتهای مرتبط در سطح بینالمللی انجام شد، توانستیم این معضل را حل کنیم تا تجهیزات ما بتوانند تاییدیههای بینالمللی و ملی را دریافت کنند.
از سوی دیگر وقتی لازم است برای بازار تجهیزات نانو فکری کنیم، متوجه میشویم بازار ایران بسیار کوچک است و برای اینکه شرکتهای سازنده وارد بازار بزرگ جهانی شوند، باید توان رقابتپذیری آنها با شرکتهای بزرگ خارجی افزایش یابد. یکی از لازمههای ورود به بازار جهانی «پتنت» است که خلاء آن احساس شد و تا مراحل اجرایی و حمایتی برای آن چاره اندیشیده شد.
من باز به حرف اولم برمیگردم: ما برای رسیدن به یک هدف بزرگ در اقتصاد نانو و تجاریسازی تجهیزات ساخت داخل مجبور بودیم و هستیم که همه ساختارهای مورد نیاز را مورد توجه قرار دهیم و هیچ چارهای غیر از این نداریم. زمانی متوجه شدیم که لازم است روی پتنت کار کنیم و کمیته پتنت داخل ستاد را ایجاد کردیم تا راهکارهای پیادهسازی آن را پیدا کرده و عملی کنیم. به اینترتیب کار از یک هسته کوچک شروع شده است، ولی مسئولیت ستاد تمام نمیشود.
مسلما ایجاد زیرساختهای جدید همراهی سازمانها و نهادهای متولی در کشور را میطلبد. در طول این سالها این همراهی را چگونه ارزیابی میکنید؟
من اعتقاد دارم مغز ستاد بزرگ شده است اما دست و پایش به تناسب مغزش رشد نکرده است. به این معنی که ستاد اتاق فکر است و برنامهریزیهای خوبی دارد، اما در اجرا باید کل کشور درگیر شوند و سازمانهای متولی باید وارد شوند. ما نیازمند بازنویسی مسئولیتها و ماموریتهای دستگاههای اجرایی کشور هستیم. این وضعیت در مقابل الگویی است که در ستاد انجام میشود. در ستاد کار شب و روز ما اندیشیدن و پیدا کردن راه حل است. اما بعضی از دستگاههای اجرایی ما به جای اینکه کار فکری کند، درگیر کارهای اجرایی شدهاند. کشور یک دوره درگیر جنگ بود که مساله حیاتی بود، اما بعد از آن بزرگترین نیاز کشور، بازنویسی ماموریت دستگاهها، سازمانها و وزارتخانههاست که کسی به آن نپرداخته است. ریشه مشکلات ما در صنایع مختلف هم به همین برمیگردد. با این همه توانمندی نیروی انسانی که داریم، برای حل معضلاتش فکر نمیکنیم.
منظور این نیست که وزیر، معاونین یا کارمندان زحمتکش وزارتخانهها را زیر سوال ببرم. بلکه سوال من این است که آیا ساختار فعلی وزارتخانهها میتواند صنعت ما را نجات دهد؟ یا با همین ساختارها چقدر شاهد تحول کشور در عرصه فناوریهای پیشرفته بودیم؟ اگر این کالبدها کارایی لازم را داشتند تا به حال جواب میدادند. البته معاونت علمی و فناوری برای این ایجاد شده است تا ورود به عرصههای فناوری پیشرفته را تسهیل و هموار سازد. ولی دستگاههای اجرایی کشور نقش عمده را دارند، چرا که منابع در دست آنهاست. اگر بازنویسی ماموریت برای دستگاهها رخ بدهد و در بخشهای مختلف کانون فکر داشته باشند، آن روز است که جریانی مثل نانو و زیستفناوری شتاب میگیرد.
شاید بتوان گفت برنامه ساخت تجهیزات ستاد یک خرق عادت محسوب میشود. بنابراین سیاستهایی لازم است تا دستگاههای اجرایی بخواهند و یا بتوانند خود را با آن همگام کنند. آیا برای همراه کردن دستگاهها، ستاد سیاست خاصی داشته است؟
مهندس سجادی تعبیر جالبی داشتند. ایشان میگفتند وقتی قرار است کار ملی بکنیم باید ناز همه را بکشیم.
دقیقا همینطور است. زمانی شما سیاستی را تدوین میکنید و از رئیس یک دستگاه اجرایی میخواهید که همراهی کنند. ممکن است رئیس یک دستگاهی اهمیت سیاست مورد نظر را بپذیرد. ولی گاهی هم به دلایل مختلف مثلا نبود ظرفیتها و انگیزههای لازم در بدنه سازمان خود، آن را اجرا نکند و یا اگر هم اجرا کنند، به صورت ناقص و محدود آن را پیاده کند. برای همراهی بهتر سازمانها ما به این فکر افتادیم که فرد مناسب برای پیگیری اجرای برنامه در سازمان مورد نظر را شناسایی کنیم. گاهی اوقات ورود به یک سازمان از سطوح بالای مدیریتی دشوار است. حتی اگر از بالا وارد شوی مجریان برنامه همراهی نمیکنند. برای همین از طریق ارتباط با کارشناسان و مدیران اجرایی سعی میکنیم تا مسائل را برایشان مطرح کرده و آنها را متقاعد کنیم. به اینترتیب میتوانیم آنها را همراه کنیم تا گامهایی را بردارند.
در موارد مورد نیاز ستاد خودش دست به اقدامات اجرایی برای ایجاد ساختارهای مورد نیاز میزند. آیا این ساختارها بدنه ستاد را بزرگ نمیکند؟ چرا که بزرگشدن بدنه ستاد با مفهوم ستاد که قرار است امکانات موجود در سازمانهای اجرایی را همگرا کند، در تناقض است.
ستاد در این مورد یک مدل انکوباتوری را دنبال میکند. مثلا در بحث پتنت کمیته مربوطه در ستاد تشکیل شد. همچنانکه در موارد متعدد دیگری ساختارهایی داخل ستاد برای آنها در نظر گرفته میشود تا برنامهها را عملی کنند. در حال حاضر کمیته پتنت به برنامه بزرگتری تبدیل شده و در همین راستا کانون پتنت تشکیل شده است. قرار بر این است با اطمینان از عملکرد مناسب این کانون، کمیته پتنت داخل ستاد حذف شود. چون ستاد معتقد است، برنامه خوب یک جنبه کار است و درست پیاده کردن آن جنبه دیگر. اگر برنامه خوبی طراحی شود اما به مجری خوب واگذار نشود، هدف از برنامه با شکست مواجه میشود. بنابراین ما زمانیکه مطمئن شویم که این برنامه در کانون پتنت خوب جلو میرود، خودمان کنار میکشیم.
بدینترتیب اگر هستههای اجرایی ستاد را نوزادی در نظر بگیریم، این نوزاد دوره رشد خود را طی میکند و اگر به جایی برسد که بتواند خودش را مدیریت کند، مستقل میشود. جالب است بدانید در نشستی که 10 سال پیش با مقام معظم رهبری داشتیم، ایشان به این مساله اشاره کردند که شما مجبور میشوید که در برخی از کارهای اجرایی وارد شوید. چون ایشان یک دوره رئیس جمهور بودند و دید بلندی نسبت به این مسایل دارند. بنابراین ما لازم است در برخی موارد ساختارهای مورد نیاز را برای رشد فناورینانو ایجاد کنیم. اگر تمام بازیگران و دستگاههای اجرایی کشور نقش خود را به درستی ایفا کنند نیاز به ایجاد ساختارهای جدید نخواهد بود.
پینوشتها:
1. دستگاه Heather یا گرمکن که یک سیستم بسیار ساده دارد.
2. دستگاه STM یک میکروسکوپ تونلی روبشی است که قابلیت ارائه تصاویر دوبعدی و سهبعدی را در ابعاد نانومتر دارد.
3. اولین دبیر ستاد ویژه توسعه فناورینانو و رئیس وقت مرکز همکاریهای فناوری و نوآوری ریاست جمهوری
4. prototype
5. عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و از موسسان اصلی شرکت فناوراننانو مقیاس (FNM)